صفحات

یکشنبه، اردیبهشت ۰۸، ۱۳۹۲

شهرها، بافته های دنیای مدرن


واژه ی مدرنیتی از واژه ی لاتین "مدرنوس" به معنی «لحظه ی حال» که در قرن پنجم میلادی برای اشاره به تمایز دوره ی جدید ِ مسیحیت از دوره ی پیشین پگان مورد استفاده قرار میگرفته، استخراج شده. اعتبار استفاده از واژه ی مدرنیتی را به شارل پی‌یر بودلر فرانسوی داده اند؛ در حقیقت اینجا از مدرنیتی دوباره برای تاکید بر یک انفصال تاریخی (پایان یک دوره و ورود به یک دوره ی جدید) استفاده شده است. بودلراعتقاد داشت وظیفه ی هنر این است که روح گذرا و ناپایدار و همواره در حال دگرگونی زندگی دراین دوره ی جدید را ثبت کند.

گسترش مفاهیم و جریان های فلسفی جدید با محوریت خرد انسان و اهمیت بکاربردن روش های تجربی برای کسب آگاهی به گسست معرفتی با کیهان‌شناسی ارسطویی و ایجاد علوم جدید، انقلاب صنعتی و تکنولوژی انجامید (جهانبگلو، 1384) تا انسان بتواند طبیعت را هرچه بیشتر مهار کند. باز هم متاثر از گفتمان فلسفی جدید، وقایع و تحولات اجتماعی-سیاسی، ساختار قدرت سنتی را برای همیشه تغییر دادند ومفاهیم جدیدی مثل گستره اجتماعی، اهمیت آرای عمومی و حقوق شهروندی پایه های آنچه را «مدرنیته ی سیاسی» می دانند تشکیل دادند. گسترش علوم و تغییرات اجتماعی-سیاسی به گسترش تولید و تجارت در مقیاس جهانی انجامید و منشا مفاهیم جدید در اقتصاد سیاسی از قبیل سرمایه داری شد. اشکال جدید رسانه و زیبایی شناسی با خود پدید آورد و منشا تحولات فرهنگی در گوشه گوشه جهان شد. 

این «دوره ی جدید» را باید بصورت شبکه ی درهم تنیده ای از عناصر گوناگون درک کرد، چیزی شبیه به یک بافته ی رنگارنگ. اگر به گفته ی بودلر برگردیم و بدنبال راهی بگردیم که تحولات این بافته ی هزار رنگِ همواره در حال تغییر را ثبت کنیم، شاید مطالعه ی تحولات شهرها بهترین راه باشد. شهرها، خصوصا کلانشهرها بافته های دنیای مدرن هستند؛ اساسا روح شهر در عین ایستایی، تحول و حرکت است، چنانکه بودلرمی گوید گذرا و ناپایدار. خاصیت شهرها این است که این تحولات را رج به رج در خود ذخیره کرده اند، پارچه هایی که همچنان در حال بافته شدن هستند، با نقش هایی هر روز جدیدتر، رنگارنگ تر و پیچیده تر.